نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه حقوق عمومی، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران.

2 دانش‌آموخته کارشناسی ارشد حقوق عمومی، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران.

چکیده

تاریخ مملو از مبارزات مردمی علیه ظلم و استبداد است. وقتی حکومت برخلاف رژیم دموکراتیک موجود عمل می‌کند و با انحراف و کج‌روی از آن، نظم مبتنی بر قانون اساسی را به مخاطره می‌اندازد، وجود سازوکاری برای حفاظت از حاکمیت قانون اساسی ضروری به نظر می‌رسد. بدین منظور نظام‌های دموکراتیک دنیا سال‌هاست که به مسئله «حق مقاومت» پرداخته و آن را در حقوق اساسی خود نهادینه کرده‌اند. بااین‌ح، این مسئله در نظام حقوقی ایران مغفول مانده و تاکنون پژوهشی حقوقی در این زمینه صورت نگرفته است. ضعف نظری موجود باعث شد تا به‌منظور توسعه ادبیات حقوق عمومی، پژوهشی دقیق و جدی در این راستا انجام گیرد. مقاله حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی نگاشته شده، به دنبال پاسخ به این پرسش است که حق مقاومت در اسناد بین‌المللی و قوانین اساسی، به‌طور خاص قانون اساسی ایران، چه جایگاهی دارد؟ نتایج تحقیق نشان می‌دهد که از منظر اسناد بین‌المللی حق مقاومت یکی از حقوق بنیادین بشر محسوب می‌شود. این حق همچنین بنا به عملکرد دوگانه خود (آینده‌نگر و عقب نگر) در قوانین اساسی متعددی رسمیت یافته است. در قانون اساسی ایران نیز حق مقاومت به اعتبار «حق حاکمیت و تعیین سرنوشت مردم» و یا «امربه‌معروف و نهی از منکر مردم نسبت به دولت» قابل استنباط است. مقاومت همچنین در قالب «اجتماعات غیرمسالمت‌آمیز» و به‌عنوان «ضمانت اجرای مردمی سلب حقوق و آزادی‌ها» قابل دفاع است.

تازه های تحقیق

حق مقاومت یکی از حقوق بنیادین بشر محسوب می‌شود که از اسناد بین‌المللی حقوق بشر قابل استنباط است. این حق همچنین سال‌هاست که در قوانین اساسی کشورها به رسمیت شناخته‌شده است. ضرورت انجام این کار به عملکرد دوگانه حق مقاومت برمی‌گردد. حق مقاومت از یک‌سو به‌عنوان سیاستی تضمینی و بیمه‌ای از بازگشت حکومت به گذشته غیردموکراتیک جلوگیری می‌کند و از سوی دیگر به‌عنوان ابزاری مشروعیت بخش به اعمال غیرقانونی کودتاچیان غیردموکراتیک مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. بااین‌همه با توجه به کار ویژه اصلی حق مقاومت در حفاظت از نظم مبتنی بر قانون اساسی که اغلب کشورهای دموکراتیک دنیا به رسمیت شناخته‌اند، پژوهش حاضر به جایگاه حق مقاومت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان نظامی مردم‌سالار و مبتنی بر حاکمیت قانون اساسی پرداخت.

جمهوری اسلامی پس از تأسیس و با گذار از خودکامگی‌ها و استبداد، آزادی عمل بیشتری را برای مردم به رسمیت شناخت. صورت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی گواهی موثق بر این ادعا است. بااین‌حال در قانون اساسی، به حق مقاومت تصریحی نشده است. اگرچه باید دانست که عدم تصریح به چنین حقی نه از باب تحدید قدرت مردم بلکه به دلیل عدم آشنایی قانون‌گذار اساسی با چنین حقی بوده است، وگرنه نمایندگان از تصریح به چنین حقی ابایی نداشتند. همان ‌طور  که آن‌ها در پی تدوین اصلی مجزا برای حق قیام در برابر انحرافات و استبداد بودند. بااین‌وجود بررسی قانون اساسی و مشروح مذاکرات مجلس مؤسسان قانون اساسی بیانگر آن است که حق مقاومت به اعتبار حق حاکمیت و تعیین سرنوشت مردم قابل توجیه است. علاوه بر آن قانون اساسی با پذیرش امربه‌معروف و نهی از منکر مردم نسبت به دولت امکان مقاومت را به‌عنوان مرتبه عملی امربه‌معروف و نهی از منکر در خود نهفته است. قانون‌گذاران اساسی با عمومیت بخشی به اجتماعات و تظاهرات مردم در بیان نارضایتی‌های خود از حکومت یک گام فراتر نهاده و آزادی عمل بیشتری به مردم اعطا نمودند این اقدام آن‌ها مسیر توجیه مقاومت در قالب اجتماع غیر مسالمت‌آمیز مردم برای بیان نارضایتی خود از عملکرد حکومت را هموار می‌سازد. حق مقاومت همچنین به‌عنوان ضمانت اجرای نانوشته سلب حقوق و آزادی‌های شهروندان قابل توجیه است.

پیش‌بینی حق مقاومت برای حفاظت از حاکمیت قانون اساسی از ضروریات یک نظام دموکراتیک مبتنی بر قانون اساسی است. بااینکه حق مقاومت از برخی اصول قانون اساسی قابل استنباط است، اما دامنه شمول این اصول با وضع قوانین عادی هرلحظه محدودتر و به بیراهه کشیده می‌شود. ازاین‌رو، لازم است تا در بازنگری قانون اساسی اصلی مجزا به حق مقاومت اختصاص یابد تا نوع دیگر مشارکت فعال مردم در امور عمومی به‌طور شفاف و واضح به رسمیت شناخته شود. اگر کشورهای دموکراتیک دنیا حق مقاومت را در قانون اساسی خود به رسمیت شناخته‌اند، نظام جمهوری اسلامی ایران با دوگانه «جمهوریت» و «اسلامیت» بیش از دیگر کشورها نیازمند این تأسیس حقوقی است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Right to Resistance in International Documents and Constitutions (With a Look at the Constitution of Iran)

نویسندگان [English]

  • Naser Soltani 1
  • Fatemeh Zolghadr 2

1 Assistant Professor of Public Law, Farabi Campus, University of Tehran.

2 MA Graduate of Public Law, Farabi Campus, University of Tehran.

چکیده [English]

History is full of popular struggles against oppression and tyranny. When a government undermines the existing democratic regime and jeopardizes the constitutional order, there is a need for a mechanism to safeguard the rule of the Constitution. To address this, democratic systems worldwide have long recognized the concept of the Right to Resistance (RtR) within their constitutional laws. However, this issue has been overlooked in Iran, leading to a dearth of legal research in this area. This theoretical gap necessitates comprehensive research to advance the public law literature. This article adopts a descriptive-analytical approach to answer this question: What is the position of the RtR IN the international legal system and constitutions, particularly in the Iranian Constitution? The research findings reveal that the RtR is regarded as a fundamental human right within the international legal system. Additionally, this right has been enshrined in numerous constitutional laws due to its dual function (both forward-looking and backward-looking). In the Constitution of Iran, the right to resist can be inferred from the affirmation of "the right to sovereignty and self-determination of the people" or "enjoining the good and forbidding the evil of the people towards the government". Resistance can also be justified as a "non-peaceful assembly" and as a "guarantee of popular implementation of deprivation of rights and freedoms".

کلیدواژه‌ها [English]

  • Right to Resistance
  • Constitution
  • Rule of the Constitution
  • Constitutional Order
  • People
  • Tyranny
قرآن کریم
آرنت، هانا، (1398). خشونت و اندیشه‌هایی درباره سیاست و انقلاب؛ ترجمه عزت اله فولادوند، چاپ سوم، تهران: انتشارات خوارزمی.
آقا محمدآقایی، احسان، (1403). «ضرورت بازاندیشی در تلقی مرسوم از مبنای مشارکت مردم (مطالعه تطبیقی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌ها)»، مجله حقوق عمومی تطبیقی، دوره 1، شماره 2.
امیر ارجمند، اردشیر، (1385). «وضعیت اضطراری»، نشریه حقوق عمومی، شماره 1.
اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی؛ (1364). صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی، جلد اول و سوم، تهران: انتشارات مجلس شورای اسلامی
اسپکتور، سلین، (1382). قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشه غرب، ترجمه: عباس باقری، تهران: نشر نی.
بشیریه، حسین، (1387). گذار به دموکراسی، تهران: انتشارات نگاه معاصر.
جوان آراسته، حسین، (1392). «اصل هشتم قانون اساسی: بایسته‌های فقهی و حقوقی امربه‌معروف و نهی از منکر»، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
دبیرنیا، علیرضا، (الف. 1395). «تحلیلی بر حقوق بنیادین در قانون اساسی ایران (1)؛ حق تعیین سرنوشت مردم»، نشریه کانون وکلا، شماره 234.
دبیرنیا، علیرضا، (ب. 1395). «تحلیلی بر مفهوم نظام نمایندگی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: با نگاهی تطبیقی به اندیشه سیاسی غرب»، فصلنامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب، دوره 3، شماره 1.
دورکین، رونالد، (1398). جدی گرفتن حق در: حق و مصلحت، ترجمه: محمد راسخ، جلد اول، تهران: نشر نی.
راثی ورعی، زهرا سادات، ورعی، سید جواد؛ (1398). «چگونگی اجرای مرحله عملی امربه‌معروف و نهی از منکر»، نشریه فقه حکومتی، دوره 4، شماره 8.
رالز، جان، (1396). نظریه‌ای در باب عدالت، ترجمه: مرتضی نوری، تهران: انتشارات مرکز.
رحمانی، ابراهیم، مؤذنی، سیامک؛ (1395). «جایگاه کرامت انسانی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، نشریه راهبرد توسعه، دوره 12، شماره 48.
طلابکی، اکبر، (1392). «بررسی تحلیلی نحوه تحقق اصل هشتم قانون اساسی با نگاهی به نهاد ملی حقوق بشر و نهاد حسبه»، تهران: پایان‌نامه دوره دکتری دانشگاه تهران.
قاضی، ابوالفضل، (1398). حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران: میزان.
قاضی، ابوالفضل، (1350). «شأن نزول تعادل قوا و نزول شأن آن»، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 5.
میل، جان استوارت، (1375). رساله درباره آزادی، ترجمه: جواد شیخ‌الاسلامی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
نوبهار، رحیم، (1387). حمایت حقوق کیفری از حوزه‌های عمومی و خصوصی، تهران: انتشارات جنگل و جاودانه.
هاشمی، سید محمد، (1384). حقوق بشر و آزادی‌های اساسی، تهران: نشر میزان.
         
References
 
Kopel, David, (2005), The Scottish and English Religious Roots of the American Right to Arms: Buchanan, Rutherford, Locke, Sidney, and the Duty to Overthrow Tyranny, bridge, volume 12.
Bielefeld, Heiner, (2003), The right to resist, in: Wilhelm Heitmeyer & John Hagan, the international handbook of violence research, Dordrecht: Kluwer Academic Publishers.
De La Cova, Antonio Rafael, (2007), The Moncada Attack: Birth of the Cuban Revolution, Columbia: University of South Carolina Press.
De Vattel, Emer, (2008), the law of nations or principles of the law of nature, applied to the conduct and affairs of nations and sovereigns, with three early essays on the origin and nature of natural law and on luxury, edited and introduction by Béla Kapossy & Richard Whatmore, Indiana: Liberty Fund.
Emergency laws of the federal republic of Germany, (1968), International legal materials, Volume 7, number 4.
Ginsburg, Tom et al, (2013), When to overthrow your government: the Right to Resist in the World's Constitutions, 60 UCLA Law review 1184.
Honore, Tony, (1988), The Right to Rebel, Oxford Journal of Legal Studies, Volume 8, Number 1.
Kaufman, Arthur, (1985), Small scale right to resist, New England Law Review, volume 21, Number 3.
Large, David Clay, (1995), Normifying the Unnormifiable: The Right to Resistance in West German Constitutional History, In: junker, Detlef et al. Cornerstone of Democracy the West German Grundgesetz 1949–1989, Washington D. C: German historical institute.
Morsink, Johannes, (1999), the universal declaration of human rights: origins, drafting, and intent, Philadelphia: the university of Pennsylvania press.
Parker, Noel, (1999), Revolution and history: an essay in interpretation, Cambridge: polity press.
Perez Jr, Louis A, (2003), Cuba and the United States: Ties of singular intimacy, the university of Georgia press.
Pufendorf, Samuel, (1991), on the duty of man and citizen according to natural law, translated by Michael Silverthorne, Cambridge university press.
Rubin, Edward, (2008), Judicial Review and the Right to Resist, Georgetown Law Journal, Volume 97, Number 1.
Tilly, Charles, (1988), from mobilization to revolution, New York: Random house.