مطالعه تطبیقی تفکیک قوا در ایران و تفکیک قوا در اندیشه ژان ژاک روسو

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری حقوق عمومی، دانشکده حکمرانی اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.

2 دانشیار گروه حقوق عمومی، دانشکده حقوق، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.

10.22091/cpl.2025.12610.1053

چکیده

تفکیک قوا از اصول بنیادین حکمرانی در نظام‌های حقوقی مدرن است که با هدف جلوگیری از تمرکز قدرت و تضمین آزادی‌های عمومی به‌کار می‌رود. این اصل در اندیشه ژان ژاک روسو و نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران جلوه‌های متفاوتی دارد. روسو با تأکید بر اراده عمومی، تفکیک قوا را به‌عنوان ابزاری برای تحقق حاکمیت مردم معرفی می‌کند. او بر این باور بود که قوه مقننه که تجلی اراده عمومی است، جایگاهی برتر دارد و قوه مجریه تنها کارگزار اجرای قوانین محسوب می‌شود. در مقابل، در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، تفکیک قوا با رویکرد نسبی پذیرفته شده است. مطابق اصل 57 قانون اساسی، قوای مقننه، مجریه و قضائیه مستقل از یکدیگرند، اما تحت نظارت مقام رهبری قرار دارند. این نظارت به‌واسطه جایگاه ولایت‌فقیه، نوعی هماهنگی میان قوا ایجاد می‌کند که با مفهوم تفکیک مطلق قوا در اندیشه روسو متفاوت است. مطالعه تطبیقی این دو رویکرد نشان می‌دهد که در اندیشه روسو، مردم‌سالاری مستقیم و اراده عمومی محور اصلی حکمرانی است، درحالی‌که در نظام جمهوری اسلامی ایران، تلفیقی از مردم‌سالاری و مبانی فقهی در قالب ولایت‌فقیه ارائه شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که هرچند هر دو نظام درصدد جلوگیری از تمرکز قدرت هستند، اما تفاوت در مبانی فلسفی و حقوقی موجب تفاوت در شیوه تحقق تفکیک قوا شده است.

تازه های تحقیق

نظریه تفکیک قوا، یکی از مباحث بنیادین در اندیشه سیاسی غرب است که با هدف جلوگیری از تمرکز قدرت و شکل‌گیری استبداد توسط متفکرانی همچون منتسکیو و روسو مطرح شد. این نظریه مبتنی بر ضرورت توازن و کنترل متقابل میان قوای حاکمیتی، شامل قوه مقننه و مجریه و قضائیه است که در آن مردم نقش محوری در شکل‌دهی و نظارت بر این قوا دارند. در اندیشه روسو، قرارداد اجتماعی به‌مثابه بنیان مشروعیت سیاسی، مردم را منبع اصلی قدرت دانسته و حکومت را واسطه‌ای میان شهروندان و اراده عمومی می‌داند که اجرای قانون و حفظ آزادی‌های سیاسی و مدنی را تضمین می‌کند.

در اندیشه روسو، اراده عمومی و قرارداد اجتماعی، مبنای مشروعیت و تفکیک وظایف نهادهای حاکمیتی هستند. این تفکیک با هدف تضمین آزادی‌های فردی و جلوگیری از خودکامگی طراحی شده است. در مقابل، ساختار تفکیک قوا در جمهوری اسلامی ایران اگرچه به ظاهر بر استقلال سه قوه تأکید دارد، اما با جایگاه محوری ولایت‌فقیه و اعمال نظارت عالیه توسط رهبر، از نوعی هم‌پوشانی نهادی و تمرکز اقتدار برخوردار است که با الگوی روسویی تفاوت اساسی دارد. این پژوهش نشان می‌دهد که برخلاف تصورات رایج، در جمهوری اسلامی، تفکیک قوا نه با هدف تحدید قدرت، بلکه با هدف هماهنگی اسلامی و هدایت شرعی قدرت اعمال می‌شود.

در اندیشه روسو، تفکیک قوا به‌منظور جلوگیری از تمرکز بیش‌ازحد قدرت و حفظ آزادی فردی حائز اهمیت است و اعضای جامعه در تصمیم‌گیری‌های سیاسی شرکت داشته باشند. در مقابل، در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی ایران، قدرت‌های مختلف اجرایی، تقنینی و قضایی تحت نظر رهبری بر مسئولیت‌های خویش می‌پردازند این سیستم بر اصل ولایت‌فقیه مبتنی است که جامعه ایرانی را بر اساس اصول اسلامی و توجه به نظر مرجعیت‌های دینی رهبری می‌کند.

 نظام جمهوری اسلامی ایران با تکیه‌بر مبانی اسلامی، به‌ویژه نظریه ولایت‌فقیه، برداشتی متفاوت از تفکیک قوا ارائه می‌دهد. در این نظام، مشروعیت حاکمیت از منبع الهی سرچشمه می‌گیرد و شرط عدالت و تقوا به‌عنوان معیار مشروعیت رهبری معرفی می‌شود. از این منظر، ولایت‌فقیه نه در تقابل با تفکیک قوا، بلکه در جایگاه ناظر عالی بر قوای سه‌گانه تعریف می‌شود. چنین جایگاهی، با هدف تضمین سلامت عملکرد قوا و جلوگیری از انحراف آن‌ها از مسیر شریعت و مصالح عمومی طراحی شده است. بنابراین، در جمهوری اسلامی، تفکیک قوا ابزاری برای تنظیم و هماهنگی امور حکومت تلقی می‌شود، نه برای تحدید قدرت به معنای متعارف غربی آن. با وجود آنکه نظام اسلامی تلاش کرده است با تکیه‌بر درون‌مایه‌های اخلاقی مانند عدالت و تقوا از تمرکز قدرت و فساد جلوگیری کند، اما در عمل، نبود نهادهای واسط قوی و نقش کمرنگ احزاب و گروه‌های مدنی، نظارت واقعی مردم بر قوا را با چالش‌هایی مواجه کرده است. به‌ویژه در عصر غیبت که معصوم حضور ندارد، تکیه صرف بر صفات فردی همچون عدالت، بدون پشتوانه ساختاری و نهادی، نمی‌تواند به‌تنهایی مانع سوءاستفاده از قدرت گردد.

با توجه به ظرفیت‌های قانون اساسی جمهوری اسلامی، نظارت مردم به‌صورت مستقیم از طریق انتخابات مجلس شورای اسلامی و به‌صورت غیرمستقیم از طریق مجلس خبرگان رهبری پیش‌بینی شده است. با این حال، برای تحقق تفکیک قوای مؤثر و هم‌راستا با مشارکت مردم، تقویت نهادهای مدنی، گسترش احزاب سیاسی و افزایش شفافیت نهادی ضروری به نظر می‌رسد. در این صورت، می‌توان الگوی ترکیبی‌ای از حاکمیت دینی و مردم‌سالارانه را ترسیم کرد که ضمن حفظ اصول اسلامی، ظرفیت‌های نظارتی و توازنی بیشتری را فراهم سازد. می‌توان گفت که الگوی تفکیک قوا در جمهوری اسلامی، یک مدل منحصربه‌فرد و ترکیبی از آموزه‌های دینی و کارکردهای ساختاری نوین است که با بهره‌گیری از عناصر مدرن همچون نقش مردم، احزاب و نهادهای نظارتی، می‌تواند در مسیر تحقق حکمرانی مطلوب اسلامی، بازطراحی و تقویت شود.

پیشنهادی که می‌توان برای مطلوب واقع شدن تفکیک ارائه داد، تشکیل احزاب سیاسی و نقش فعال آن‌ها در به قدرت رسیدن در قوای سه‌گانه است، همچون نظام انگلستان. به نظر می‌رسد تعامل حاکمیت دینی و قوای سه‌گانه در ایران تفکیک ویژه‌ای است که در هیچ جای دنیا نظری و بی دلیلی برای آن متصور نیست، البته در اندیشه‌های روسو به وسیله قرارداد اجتماعی به هیئت حاکمه موجودیت می‌بخشد که محرک این هیئت بر خواسته از قانون‌گذاری است و نقش حکومت را واسطه بین رعایا و هیئت حاکمه می‌داند که این دو را بر همدیگر مرتبط می‌سازد که تضمین کننده اجرای قانون و حفظ آزادی سیاسی و مدنی شهروندان است.

 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Comparative Study of Separation of Powers in Iran and Separation of Powers in the Thought of Jean-Jacques Rousseau

نویسندگان [English]

  • Mahdi Aminimahvar 1
  • Manuchehr Tavassoli Naini 2
1 PhD Student of Public Law, Faculty of Islamic Governance, Islamic Azad University, Isfahan Branch (Khorasgan), Isfahan, Iran.
2 Associate Professor, Department of Public Law, Faculty of Law, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
چکیده [English]

Separation of powers is one of the fundamental principles of governance in modern legal systems, which aims to prevent the concentration of power and guarantee public freedoms. This principle has different manifestations in the thought of Jean-Jacques Rousseau and the legal system of the Islamic Republic of Iran. By emphasizing the public will, Rousseau introduces the separation of powers as a means to realize the sovereignty of the people. He believed that the legislative branch, which is the manifestation of the public will, has a superior position and the executive branch is the only agent for implementing laws. In contrast, in the legal system of the Islamic Republic of Iran, the separation of powers is accepted with a relative approach. According to Article 57 of the Constitution, the legislative, executive, and judicial branches are independent of each other, but are under the supervision of the Supreme Leader. This supervision, through the position of Velayat-e-Faqih, creates a kind of coordination between the powers, which is different from the concept of absolute separation of powers in Rousseau's thought. A comparative study of these two approaches shows that in Rousseau's thought, direct democracy and the general will are the main axis of governance, while in the Islamic Republic of Iran, a combination of democracy and jurisprudential principles is presented in the form of Velayat-e-Faqih. The results of this study indicate that although both systems seek to prevent the concentration of power, the difference in philosophical and legal foundations has led to differences in the way in which the separation of powers is realized.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Separation of Powers
  • Rousseau
  • Sovereignty
  • Constitution
  • Legislation
نهج‌البلاغه
ابوالفضلی، علی (۱۳۹۹). نظریه تفکیک قوا از منظر فقه سیاسی اسلام و حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، قم: رساله علمی سطح ۴.
ارسطا، محمدجواد (۱۳۹۱). نگاهی به مبانی تحلیلی نظام جمهوری اسلامی ایران، چاپ سوم، قم: بوستان کتاب.
ارسطو، (۱۳۹۳). سیاست. ترجمه: حمید عنایت، چاپ هفتم، تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی وابسته به مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
آراسته، حسین جوان (۱۳۹۵). «تفکیک قوا در نظام سیاسی اسلام و جمهوری اسلامی ایران، فقه و مبانی حقوق اسلامی»، دوره ۴۹، شماره ۱.
بوشهری، جعفر (۱۳۹۰). حقوق اساسی اصول و قواعد، جلد اول، چاپ دوم، تهران، شرکت سهامی انتشار.
پروین خیرالله، اصلانی، فیروز (۱۳۹۱). اصول و مبانی حقوق اساسی، چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران.
داربکلایی، اسماعیل (۱۳۸۸). نگرشی بر فلسفه سیاسی اسلام، چاپ دوم، قم: بوستان کتاب.
روسو، ژان ژاک (۱۳۵۲). قرارداد اجتماعی اصول حقوق سیاسی، ترجمه: منوچهرکیا، چاپ دوم، تهران: انتشارات گنجینه.
روسو، ژان ژاک (۱۳۷۹). قرارداد اجتماعی، ترجمه: مرتضی کلانتریان، چاپ اول، تهران: آگاه.
زرگری نژاد غلامحسین (۱۳۹۰). رسائل مشروطیت، چاپ دوم، جلد اول، تهران، مؤسسه تحقیقات و علوم انسانی.
شاهی، محمد شریف (۱۳۹۹). بر بُن مشروطیت، چاپ یکم، تهران: نگاه معاصر.
شیعه علی، علی، زارع، وحید (۱۳۹۶). «بررسی نظریه تفکیک قوا در جمهوری اسلامی ایران با نگاهی به رابطهٔ ولایت‌فقیه با تفکیک قوا»، فصلنامه دانش حقوق عمومی، سال ۶، شماره ۱۸.
طباطبایی، سیّد محمد (۱۳۹۶). «نظریه تفکیک قوا و سازماندهی قدرت سیاسی نزد دولت»، فصلنامه دولت‌پژوهی، زمستان، سال ۳، شماره ۱۲.
طباطبایی، محمدحسین (۱۳۷۰). نظریه حکومت اسلامی، قم: دفتر نشر اسلامی.
عمید زنجانی، عباسعلی (۱۳۸۰). حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، تهران: نشر دانشگاه تهران.
قاضی شریعت پناهی، سیّد ابوالفضل (۱۳۹۵). حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، چاپ چهاردهم، تهران: نشر میزان.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۵۸). با اصلاحات ۱۳۶۸، (اصول ۵۷، ۸۸، ۸۹، ۱۵۶، ۱۵۷).
مراد خانی، فردین (۱۳۹۴).« پیدایش مفهوم تفکیک قوا در انقلاب مشروطیت ایران»، مجله حقوقی دادگستری، سال ۷۹، شماره ۹.
مصباح یزدی، محمدتقی (۱۳۹۱). نظریه سیاسی اسلام، جلد ۲، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیŠ.
منتسکیو، شارل دئو (۱۳۸۰ و ۱۳۴۹). روح‌القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، جلد ۱- ۲، تهران: انتشارات علمی.
هابرماس، یورگن (۱۳۸۲). بحران مشروعیت، ترجمه: احمد تدین تهران: نشر مرکز.
 
 
Refrences
Abolfazli, A. (2020). Theory of separation of powers from the perspective of Islamic political jurisprudence and the constitutional law of the Islamic Republic of Iran (Scientific Level 4 dissertation). Qom: [Institution]. (In Persian).
Amid Zanjani, A. A. (2001). Constitutional law of the Islamic Republic of Iran (Vol. 2). Tehran: University of Tehran Press. (In Persian).
Arasta, M. J. (2012). A look at the analytical foundations of the Islamic Republic of Iran (3rd ed.). Qom: Boostan-e Ketab. (In Persian).
Arasteh, H. (2016). Separation of powers in the Islamic political system and the Islamic Republic of Iran. Fiqh and Foundations of Islamic Law, 49(1), Spring–Summer. (In Persian)
Aristotle. (2014). Politics (H. Enayat, Trans.; 7th ed.). Tehran: Joint Stock Company of Pocket Books affiliated with Amir Kabir Publishing Institute.
Bushehri, J. (2011). Constitutional law: Principles and rules (Vol. 1, 2nd ed.). Tehran: Sherkat Sahami Enteshar. (In Persian)
Constitution of the Islamic Republic of Iran. (1979/1989). Articles 57, 88, 89, 156, 157. (In Persian).
Darbakhlai, E. (2009). A perspective on the political philosophy of Islam (2nd ed.). Qom: Boostan-e Ketab. (In Persian).
Dicey, A. V. (1915). Introduction to the Study of theLaw of the Constitution (8th ed.). London: Macmillan. P. 193.
Fetscher, Iring(1989), Rousseauspolitische Philosophie. Frankfurt.
Ghazi Sharīatpanāhi, S. A. (2016). Constitutional law and political institutions (14th ed.). Tehran: Mizan Publishing. (In Persian).
Habermas, J. (1996). Between Facts and Norms. MIT Press.
Habermas, J. (2003). Crisis of legitimacy (A. Tadayyon, Trans.). Tehran: Markaz Publishing. (In Persian).
Locke, John. Two Treatises of Government. 1689. Edited by Peter Laslett, Cambridge University Press, 1988.
Mesbah Yazdi, M. T. (2012). Islamic political theory (Vol. 2). Qom: Imam Khomeini Educational and Research Institute. (In Persian).
Montesquieu. (2001 & 1970). The spirit of the laws (A. A. Mohtadi, Trans.; Vols. 1–2). Tehran: Elmi Publishing. (In Persian).
Moradkhani, F. (2015). The emergence of the concept of separation of powers in the Iranian Constitutional Revolution. Judiciary Law Journal, 79(9), Winter. (In Persian).
Nahj al-Balagha. (2009). M. Dashti, Trans. ). Qom: Vali Asr Publishing.
North, D. C., Wallis, J. J., & Weingast, B. R. (2009). Violence and Social Orders: A Conceptual Framework for Interpreting Recorded Human History. Cambridge University Press.
Parvin Khairallah, F., & Aslani, F. (2012). Principles and foundations of constitutional law (2nd ed.). Tehran: University of Tehran Press.
Rawls, J. (1999). A Theory of Justice (Revised Edition). Harvard University Press. P. 243.
Rousseau, J. -J. (1973). The social contract: Principles of political rights (M. Kia, Trans.; 2nd ed.). Tehran: Ganjineh Publishing. (In Persian).
Rousseau, J. -J. (2000). The social contract (M. Kalantarian, Trans.; 1st ed.). Tehran: Agah. (In Persian).
Rousseau, Jean-Jacques : The Social Contract. 1762. Translated by Maurice Cranston, Penguin Books, 1968.
Rousseau, Jean-Jacques(2004):TheSocial Contract. Translated bye Hoang Thanh Dam. Hanoi
Shahi, M. S. (2020). On the basis of constitutionalism (1st ed.). Tehran: Contemporary View. (In Persian).
Shapiro, M, (1987), Politics of the Law, Yale University Press.
Shia Ali, A., & Zare, V. (2017). Study of the theory of separation of powers in the Islamic Republic of Iran with reference to the relationship of the Supreme Leader with separation of powers. Public Law Research Quarterly, 6(18), Autumn–Winter. (In Persian).
Tabatabai, M. H. (1991). Theory of Islamic government. Qom: Islamic Publishing Office. (In Persian)
Tabatabai, S. M. (2017). Theory of separation of powers and organization of political power in the government. Government Research Quarterly, 3(12), Winter. (In Persian).
Zargari Nejad, G. H. (2011). Constitutional treatises (Vol. 1, 2nd ed.). Tehran: Institute for Humanities and Research. (In Persian).